زنده بمون
بعضی شبها هست…
که آدم با چشمِ باز میخوابه.
نه خواب میره، نه بیداره، فقط به سقف نگاه میکنه و ته دلش میگه: «خدایا… تا کی؟»
نه امیدی، نه جوابی، فقط سکوت…
و دلی که هی میکوبه، اما خودش هم نمیدونه چرا هنوز ادامه میده.
من اون شبها رو میشناسم، با تمام تاریکی و بیپناهیش.
با اشکی که بیصدا میاد، و دلشکستگیای که حتی خودت رو هم خسته کرده.
اگه الان این صفحه جلوته، یعنی یه چیزی توی دلت هنوز میخواد زنده بمونه.
یه کورسوی امید، یه آرزوی فراموششده، یه صدای کوچیک که میگه: «پاشو… هنوز تموم نشده.»
این کتاب، برای همون صداست.
برای همون لحظههایی که هیچکس نیست، و فقط یه جمله میتونه بشه دستِ خدا روی شونهات.
“زنده بمون” فقط یه مجموعهی جمله نیست…
یه همراهه، یه همنفس، که هر روز کنارت بشینه، بیقضاوت، بیتظاهر، و با یه زمزمه بگه: «میدونم سخته… ولی تو قدرتش رو داری.»
شاید توی این ۳۶۵ زمزمه، فقط یکیش درست بیاد وسط یه شب بیصدا، و بشه همون تلنگری که دلت لازم داشت برای ادامه دادن.
اگه این کتاب به دستت رسیده، یعنی هنوز بخشی از تو هست که میخواد ادامه بده.
که ایمان داره هنوز میشه، هنوز میتونی، هنوز خدا کنارت نشسته.
و من فقط یه راویام، یه دلِ شکسته که یه روز با گریه نوشت،
ولی امروز با عشق تقدیم میکنه…
برای تو، که هنوز زندهای، و هنوز سزاواری که زنده بمونی.
با تمام وجودم
با عشق
ارژنگ آذینفر
این مطالب سی روز اول کتاب زنده بمون هست این کتاب سیصد و شصت و پنج روز بوده که ادامه مطالب را در کتاب میتوانید ببینید.
زمزمهای برای بیدار شدن
A Whisper to Wake You Up
روز ۱
گاهی خدا، روزتو با یه آه آروم شروع میکنه…
تا بفهمی هنوز باهات حرف میزنه.
بلند شو، امروز هم دعوتنامهی زنده موندنه.
Sometimes, God starts your day with a quiet sigh…
Just to remind you He’s still speaking to your heart.
Rise—today is another invitation to stay alive.
روز ۲
خورشید هنوز دلش میخواد رو پوست صورتت بتابه…
اگه دلت تاریکه، ایرادی نداره.
نور همیشه راه خودشو پیدا میکنه.
The sun still longs to kiss your face.
Even if your heart feels dark—
light always finds its way in.
روز ۳
بلند شو… حتی اگه هنوز نمیدونی قراره کجا بری.
گاهی فقط راه افتادن، معجزهی مسیر رو روشن میکنه.
Get up… even if you don’t know where to go.
Sometimes, just starting reveals the miracle of the path.
روز ۴
تو بیداری… و این یعنی قلبت هنوز انتخاب شده.
خدا هنوز یه قصهی ناتموم توی وجودت داره.
You’re awake…
That means your heart is still chosen.
God still has an unfinished story inside you.
روز ۵
اگه هیچکس برات کف نمیزنه،
خودت رو تشویق کن.
تو از یه تاریکی بلند شدی که خیلیا توش موندن.
If no one claps for you—
clap for yourself.
You rose from a darkness others never escaped.
روز ۶
دلیل نمیخوای برای زنده بودن.
تو خودِ دلیل زنده بودنی برای یکی.
You don’t need a reason to stay alive.
You are someone else’s reason to live.
روز ۷
اگه بیداری و اشک داری،
یعنی هنوز چیزی هست که برات مهمه.
و اون چیز، میتونه زندگی رو برگردونه.
If you’re awake and crying,
something still matters to you.
And that something can bring you back to life.
روز ۸
یه لیوان آب، یه نور ملایم،
و یه دل که هنوز از جا بلند میشه…
همین یعنی زندگی جریان داره.
A glass of water, a gentle light,
and a heart that still tries to rise—
That’s life flowing through you.
روز ۹
کسی که بیدار شده، یعنی هنوز امید داره،
هرچند زیر خروارها خستگی قایم شده باشه.
If you’ve woken up,
hope is still somewhere in you—
even if it’s buried under a mountain of tiredness.
روز ۱۰
امروز، یه شروع جدیده.
اگه خواستی گریه کنی، بکن…
فقط بعدش صورتت رو بشور و بگو:
«ببین هنوزم اینجام… هنوزم میتونم.»
Today is a new beginning.
If you need to cry—do it.
But then wash your face and whisper:
“I’m still here… I still can.”
روز ۱۱
بعضی بیداریها، با زنگ ساعت نیست…
با نفسهای بریده و دلِ نیمهجون بیدار میشی.
اما همونا، باارزشترین بیداریهای دنیا هستن.
Some awakenings don’t come with alarms…
They come with shaky breaths and a tired heart.
But those are the most precious awakenings of all.
روز ۱۲
بیدار شدن، یه نشونهست…
که هنوز قراره چیزی رو ببینی، حس کنی،
و شاید حتی نجات بدی.
Waking up is a sign—
there’s still something for you to see,
to feel,
maybe even to save.
روز ۱۳
اگه امروز باز هم از خواب بیدار شدی،
یعنی خدا هنوز امیدی به بودنِ تو داره.
If you woke up today,
it means God still believes in your being.
روز ۱۴
تو هنوز نفس میکشی…
و همین یعنی هنوز فرصت داری عشق بورزی، ببخشی، بسازی،
و حتی دوباره خودت رو پیدا کنی.
You’re still breathing—
which means you still have time to love,
to forgive,
to create,
and to rediscover yourself.
روز ۱۵
بعضی روزها دلیلش رو نمیفهمی،
ولی میدونی که باید پاشی…
همون حس کوچیک، همون جرقه،
یه چراغه از سمت خدا .
Some days, you don’t understand why…
but you still feel the need to rise.
That tiny spark?
It’s a light from God.
روز ۱۶
صبحها، فرصتهایی هستن که خدا بیصدا بهت میگه:
“دوباره امتحان کن… من هنوز اینجام.”
Mornings are God’s quiet way of saying:
“Try again… I’m still here.”
روز ۱۷
بلند شو، حتی اگه هیچکس منتظرت نیست.
گاهی باید خودت بشی دلیل زنده موندنت.
Rise, even if no one is waiting.
Sometimes, you are the reason to stay alive.
روز ۱۸
اگه دلت گرفتهست، یعنی هنوز داره میتپه…
و دلی که میتپه، یعنی هنوز جا برای نور هست.
If your heart feels heavy,
it’s still beating—
and a beating heart still has room for light.
روز ۱۹
هیچکس نمیدونه تو از کجا بلند شدی…
ولی خدا میدونه.
و همون بدونِ گفتن، یه افتخاره.
No one knows what you rose from…
but God does.
And that silent strength is your crown.
روز ۲۰
اگه امروز رو شروع کردی،
حتی با درد، حتی با اشک،
بدون که تو قهرمانی… چون هنوز ادامه میدی.
If you began today—
even with pain,
even with tears—
know this:
you’re a hero,
because you keep going.
روز ۲۱
امروز یه قول کوچیک به خودت بده:
“هر چی شد، من ناامید نمیمونم.”
همین یه جمله، میتونه دنیا رو تکون بده.
Make yourself a small promise today:
“No matter what, I won’t lose hope.”
Sometimes, one line can shake the whole world.
روز ۲۲
تو همون کسی هستی که یه روز آرزو میکرد اینجا باشه.
حالا که رسیدی… بایست.
نفس بکش. ادامه بده.
You’re the one who once dreamed of being here.
Now that you’ve arrived…
stand tall.
Breathe.
Keep going.
روز ۲۳
بیدار شدی؟
پس وقتشه یه نفر رو آروم کنی…
شاید حتی با لبخندت.
You woke up?
Then maybe it’s time to calm someone’s storm…
even with your smile.
روز ۲۴
تو لازم نیست کامل باشی که از جات بلند شی.
تو فقط باید واقعی باشی.
و این، بزرگترین قدرت دنیاست.
You don’t need to be perfect to rise.
You just need to be real.
That’s the greatest power in the world.
روز ۲۵
بعضی روزها بیدار میشی،
نه چون قویای…
بلکه چون خستهای از قوی نبودن.
Some days you wake up,
not because you’re strong—
but because you’re tired of pretending not to be broken.
روز ۲۶
هر صبح، یه جور معجزهست.
نه برای اینکه زندگی آسونه،
برای اینکه تو هنوز انتخاب میکنی بمونی.
Every morning is a miracle—
not because life is easy,
but because you still choose to stay.
روز ۲۷
بلند شو برای همهی اون شبهایی که فکر کردی دیگه نمیتونی…
ولی تونستی.
Get up for all the nights you thought you couldn’t…
but still did.
روز ۲۸
اگه امروز زندهای،
یعنی هنوز یه جایی، یه چیزی منتظر توئه.
یه عشق، یه لحظه، یه اتفاقِ بینظیر.
If you’re alive today,
it means somewhere, something is waiting for you—
a love,
a moment,
a beautiful surprise.
روز ۲۹
تو لازم نیست همهچیز رو بدونی…
تو فقط باید یه قدم برداری.
یه قدم کوچیک، با یه قلبِ بزرگ.
You don’t need to know everything.
Just take one small step—
with one big heart.
روز ۳۰
بیدار شدی؟
پس بگو:
«خدایا، ممنون که امروز رو بهم دادی.
کمکم کن خودم باشم،
حتی وسط دنیا.»
You woke up?
Then whisper:
“God, thank You for this day.
Help me be myself,
even in the middle of this world.”